شاعر : احسان محسنی فر نوع شعر : توسل وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل
طاعات ما اگرچه زیأس وکسالت است ما را فقط زدوری وهجران ملالت است
بهـره نـمیبـرم زمناجـات نیـمـهشب وای از عبادتی که سراسرکسالت است
این نفس بد مرام مرا پیر خویش کرد عمریکه رفتحاصلدنیاضلالت است وقت دعابه غـیرتومشغـول میشوم اینبیتوجهـی بهتـباهی دلالـت است
من در خورضیافـت خـوب تو نیستم شرمـنـدهام زآمـدنی که بـطالـت است
قـصـدم نـبـود روبـروی تـوبـایـسـتـم اینجرم بیحساب زروی جهالت است
بایـد کسی کـرم کـند و واسـطـه شـود طاعات من که مایۀ شرم وخجالت است خوشبختبندهایاستکهرزقشحسینیاست حُبالحسین عاقبت اورا کفالت است
دین بی ولای فـاطمه کفـرمسلم است ایمان فقط به نام علی با اصالت است
دور فـسـاد وفـتـنهگـریهاسـر آمـده دلهـابهانـتـظار امـیـرعـدالـت است
کی میشـود بـیایـد وما را نشـان کند مارا کـنـار سفـرۀ خود میـهـمـان کند